گرچه دستاوردهای کشاورزی صنعتی در تولید مواد غذایی غیرقابل انکار است، ولی پیامدهای منفی ناشی از آن نیز از ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی قابل توجه است. آلودگی منابع آب و خاک، آلودگی مواد غذایی به بقایای مواد شیمیایی، فرسایش خاک و منابع ژنتیکی و افزایش گازهای گلخانهای و گرمایش زمین تنها بخشی از مشکلات ناشی از فعالیتهای بیرویه کشاورزی رایج توسط انسان است. به عبارت دیگر اگرچه امروزه در مقیاس جهانی غذای زیادی تولید میشود و بوم نظام (اکوسیستم) های زراعی سطح گستردهای از کره زمین را به خود اختصاص دادهاند ولی هنوز بیش از یک میلیارد نفر در معرض گرسنگی قرار دارند. از طرفی دیگر غذای تولیدی نه تنها از جنبههای کمی همه نیازهای تغذیهای انسان را تامین نمیکند و باصطلاح نوعی گرسنگی پنهان را ایجاد کرده است بلکه مستقیم و غیرمستقیم از طریق بهرهبرداری بیرویه از منابع طبیعی و تخلیه آن و نیز کاهش کارکرد بوم نظام ها چالش های فراوانی را به وجود آورده است. آنچه مسلّم است چنین روندی پایدار نیست و حقوق نسل های آینده را نیز تضییع میکند و در نتیجه تولید مواد غذایی به شکل فعلی آن نمیتواند ادامه داشته باشد و گزینههای دیگری را میطلبد. بدون تردید اینکه فناوری های نوین بتوانند این خلاء را پر کنند دور از انتظار نیست ولی این قبیل فناوری ها که در ادامه و یا به موازات فناوری های انقلاب سبز خواهند بود آشتی با طبیعت به همراه نخواهد داشت و تنها حربه انسان برای بهرهبرداری حریصانهتر از منابع طبیعی خود را برندهتر خواهد ساخت.
به نظر میرسد آینده انسان در گرو همنوایی بیشتر با طبیعت باشد و این موضوع از ابعاد تکاملی نیز کاملا به اثبات رسیده است. در راستای چنین نگرشی بهرهبردای بیشتر از فرایندهای طبیعی در کلیه شئون زندگی ضروری میباشد. این موضوع بخصوص در فعالیت های کشاورزی و تولید مواد غذایی ضرورت بیشتری پیدا میکند. گرچه در فرآیند تولید مواد غذایی «افزایش عملکرد» و بعبارتی دیگر تولید بیشتر در واحد سطح مرکز ثقل کلیه فعالیت های مدیریتی انسان بوده است ولی به نظر میرسد لازم است در چنین نگرشی تجدید نظری کلی صورت گیرد و عملکرد یک بوم نظام کشاورزی صرفاً برون داد ظاهری آن تلقی نشود بلکه مجموعهای از عملکردها و کارکردها در بیلان ارزیابی ها گنجانده شود. به عبارت دیگر یک بوم نظام زراعی اگر به طور مناسبی مدیریت شود دارای کارکردهای چندگانهای خواهد بود که «عملکرد ظاهری» تنها بخشی از کارکرد آن است.
به همین دلیل، امروزه در جستجو برای نوعی کشاورزی جایگزین، به کاربرد مبانی بومشناسی در عملیات کشاورزی توجه خاصی معطوف شده است. چنین رهیافتی جز با نگرشی نظاممند به کشاورزی و در چارچوب آنچه که به اصطلاع اکوسیستم (بوم نظام) نامیده میشود، میسّر نخواهد بود و بدینترتیب طراحی بوم نظامهایی با اتکاء به اصول بوم شناختی را ضروری ساخته است. امروزه در سرتاسر دنیا و مخصوصا در کشورهای صنعتی و پیشرفته بدنبال سیستم های جایگزینی در کشاورزی هستند که ضمن توانایی تولید محصولات کافی و کیفی، حداقل تخریب محیط زیست و منابع را دربرداشته و در عین حال از ثبات و پایداری دراز مدت نیز برخوردار باشند. کشاورزی ارگانیک[1] به عنوان یکی از مناسبتترین نظامهای تولیدی جایگزینی سیستم های کشاورزی رایج[2] مورد توجه دولتمردان و سیسات گذاران نیز در سطح جهان قرار گرفته و تحقیقات وسیعی در زمینه ابعاد مختلف این نوع نظامهای تولیدی پایدار به طور فزایندهای رو به گسترش است.
تعریف و اصول اصلی کشاورزی ارگانیک
اتحادیه بینالمللی جنبش کشاورزی ارگانیک (ایفوم)[3] بعنوان یک سازمان بینالمللی مستقل در سال 1972 با هدف گسترش کشاورزی ارگانیک تشکیل شد که مقر آن در کشور آلمان میباشد و بیش از 780 عضو از 108 کشور جهان دارد. بنا به تعریف ایفوم، کشاورزی ارگانیک نوعی نظام کشاورزی است که اساساً بر منابع تولید محلی متکی بوده و فعالیت آن بر حفظ تعادل اکولوژیکی و توسعه مطلوب فرایندهای بیولوژیک استوار است، بنابراین حاصلخیزی خاک و تنوع زیستی و پایداری، اجزاء کلیدی سیستم های کشاورزی ارگانیک محسوب میشوند.
در سیستم های تولید ارگانیک از مصرف مواد شیمیایی مصنوعی (مانند کودهای شیمیایی معدنی، آفتکشها شیمیایی، هورمون ها، داروها و مواد افزدونی) در روند تولید جلوگیری شده و به جای آنها از جایگزین هایی مانند کودهای دامی، کمپوست ها و دیگر کودهای آلی، آفتکشهای غیر شیمیایی مانند عصاره گیاهان، دشمنان طبیعی، و استراتژیهای کنترل بیولوژیکی[4] و نیز از روش های مدیریتی زراعی، فیزیکی و مکانیکی برای کنترل آفات، امراض و علقهای هرز استفاده میشود. البته باید به این نکته توجه نمود که کشاورزی ارگانیک تنها به معنی عدم استفاده از کودها و آفتکشهای شیمیایی در نظامهای تولیدی نیست بلکه در آنها رعایت استانداردهای بینالمللی و ملی خاص تولیدات ارگانیک نیز ضروری میباشد.
کشاورزی ارگانیک که از سالهای 1960 و 1970 بعنوان یک کشاورزی کاملا خاص مطرح بوده و دارای روشهای ویژهای میباشد در سالهای اخیر تقریبا در تمام کشاورهای جهان به طور گسترده و روزافزونی مورد توجه قرار گرفته است. آنچه در کشاورزی ارگانیک مطرح است نگاهی جامع به مجموعهای از کارکردها است که هدف از آن تنها کسب محصول صرفاً اقتصادی نیست و عملکرد مفهومی فراتر از مفهوم رایج آن، به عنوان تنها بخشی از کارکرد یک بوم نظام کشاورزی، را در بر میگیرد. در همین چارچوب در بوم نظام های کشاورزی ارگانیک در حقیقت کسب عملکرد بیشینه تنها هدف نیست، بلکه عملکردی پایدار و چند منظوره مورد نظر است که از جنبههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و فنی قابل حصول و قابل توجیه باشد. در دنیا هر روزه کشاورزان بیشتری به سیستمهای تولیدی ارگانیک روی میآورند، طی سالهای 1985 تا 2003 هر سال سطح زیر کشت محصولات ارگانیک افزایش یافته است. این روند افزایشی در سالهای اخیر شدیدتر بوده به طوری که در سال 2009 سطح زیر کشت این محصولات به بیش از 35 میلیون هکتار رسیده است.
علیرغم توجه روزافزون جهانی به سیستم های کشاورزی ارگانیک و با وجود ویژگی های خاص کشاورزی، جغرافیایی، اقلیمی، فرهنگی، تاریخی، اجتماعی و همچنین منابع غنی و متنوعی که در کشور بزرگ ایران وجود دارند، متاسفانه هنوز این نوع سیستم تولیدی پایدار در نظام های کشاورزی ایران عملا جایگاهی ندارند. به عبارت دیگر گرچه چنین نگرشی از سابقه بسیار طولانی در تمدن تولید مواد غذایی ایران برخوردار است ولی در قالب نوین آن در کشور ما کمتر از دو دهه است که تنها مطرح شده است. خوشبختانه هماکنون زیر ساختهای ضروری برای تحکیم بخشیدن به چنین نگرشی کاملا فراهم است و در دانشکدههای کشاورزی کشور نه تنها دورههای کارشناسی ارشد و دکترا در رشته کشاورزی بوم سازگار دایر شده است، بلکه حجم قابل ملاحظهای از مقالات علمی که در حال حاضر در نشریات رایج علمی- پژوهشی کشاورزی منتشر میشود، بر همین مبنا است.
[1] - Organic Agriculture
[2] - Conventional Agriculture
[3] - International Federation of Organic Agriculture Movements (IFOAM)
[4] - Biological control strategies
اِزومایت (®AZOMITE) | کود ارگانیک - کود کامل